کلوار روستایی در بویراحمد است که نیمی از مردمش تحت پوشش کمیته امداد هستند . روستا یک خانه بهداشت دارد که بیشتر وقتها تعطیل است و افراد بیمار باید زمان و پول زیادی هزینه کند تا به نزدیکترین شهرستان بروند.کودکان اینجا وقتی بیماری سخت و هوا سرد و جاده ها برفی و یخبندان باشد،شرایط سختی را تجربه می کنند.
در کلوار هر خانواده ای چندین کودک دارد تا وقتی بزرگ شدند، کمک حال خانواده باشند. آنها از کوچکی کار میکنند اگر به پدرانشان در زمین های کشاورزی و دامداری کمک نکنند، بزرگترین تفریحشان بنه چینی در کوههای بلند و تیزی است که روستا را در بر گرفته یا نگهداری از خواهر و برادران کوچکترشان.آنها جز حیاط مدرسه ای که در تابستان در آن قفل است و از دیوارش پایین می پرند، وسیله بازی ندارند .جز خاک و سنگ و حیوان و گاهی نگاه کردن به گرگ و شغالهایی که در کوهها دیده می شوند،این کودکان محصور در روستایی هستند که تا شهرستان مارگون باید ساعتها راه پر پیچ و خم طی کنند و از کوهها و دشت ها به شهرستانی بروند که خودش هم جزو مناطق محروم است. یا به شهرستان لردگان بروند که جاده ای پر فراز و نشیب دارد.کودکان کلوار در تنها مدرسه روستا با هم درس می خوانند اما تا مقطع راهنمایی چون رفت و آمد در این مسیرها سخت و هزینه بر است دختران هم وقتی مقطع راهنمایی را تمام کردند،باید حلقه نامزدی به دست کنند .
نظر شما